سوت

صدای پلک زدن زمانم

سوت

صدای پلک زدن زمانم

عیدی وبلاگی

به دعوت فاطمه ی گن جیشککی به بازی دعوت شدم  

 

عیدی اول : آپ  وبی که این افتخارو داره که بیشتر سالای عمرشو مثه یه خرس خابیده. 

 

عیدی دوم: 

  

 

 

 ما برا خودمون قانونای عجیبی داشتیم مثلا هرسال نوروز که میشد یه سفره عیدی جداگونه داشتیم که به همت پولای عیدیمونو کش رفتن از سفره های عیدی خونه هامون دست و پاش میکردیم.همیشه هم خونه ی ما مکان بود برا اینجور پروژه ها.

از راست: خودم.شیرین(دخترهمسایه ی روبرویی).زینب.اسما.فاطمه کوچولو.گن جیش کک.زهرا.زهرا(دختر همسایه جفتی).حسین کوکا. 

 

اینم عکس دوسالگی منه که تو یکی از روزای فروردین 68 فک کنم عکاسی کروزوت هم گرفته شده.البته این عکس هم برای خودش ماجرایی داره .تنها نوه ای که عکسش تو دکوری خونه پدربزرگم بود.نوه ها نامردی کردن البته شایدم نخاستن عکسم گم بشه که اسممو روش حکاکی کردن .

 

 

 

اینم عکس بایی که آدم کیف میکنه باش حرف بزنه  

اسمه منم همنام مادرش مش حوریٍ یه موقعایی هم مادر صدام میرنه. 

 


دعوتی ها: 

 معصومه ذاکری    بابک بافهم  سینا امامی    جغدبندری   آرتا زاهدی  فایزه محسنی   پیمان بخشی